معنی دریاچه روسیه
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Lake, Loch
دریاچه ایری
Erie
دریاچه وان
Van
دریاچه شناسی
Limnology
دریاچه کوچه
Basin
دریاچه کوچک
Pond
پایاب دریاچه
Bank
دریاچه تشتکی
Tarn
دریاچه بزرگ
Sea
دریاچه انتاریو
Ontario
دریاچه ارومیه
Urmia
لغت نامه دهخدا
روسیه. [سی ی َ] (اِخ) نامی است که بر امپراتوری وسیع تزارهااطلاق می شود و آن در اروپا و آسیا از سواحل دریای بالتیک تا سواحل اقیانوس کبیر ممتد بوده است. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). رجوع به روسیه ٔ شوروی شود.
روسیه. [ی َه ْ] (ص مرکب) مخفف روسیاه. کسی که بخاطر کارناروا که مرتکب شده شرمنده است:
گر به پیری دانش بدگوهران افزون شدی
روسیه تر نیستی هر روز ابلیس لعین.
منوچهری.
ای ز خجالت همه شبهای تو
روسیه از روز طربهای تو.
نظامی.
زن چو انگور و طفل بی گنهست
خام سرسبز و پخته روسیهت.
نظامی.
و رجوع به روسیاه شود.
معادل ابجد
504